سوژينسوژين، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دختر نازم سوژین

جشن تولد دو سالگی

1391/3/21 20:06
نویسنده : مامان جون
37,662 بازدید
اشتراک گذاری

تولدت مبارک عزیزم

بالاخره روز تولدت رسید.. به همین سادگی نازگلکم دو ساله شد ...  البته برای من ساده نبود.... تو لحظه به لحظه این دو سال با بزرگ شدنت من جون گرفتم و از دیدنت لذت بردم.... خیلی دوست دارم متنهای قشنگ برات بنویسم مثل مامانای دیگه و شبا که کنارم خوابیدی کلی حرف می اد تو ذهنم ولی وقتی میخوام تایپ کنم همه از ذهنم می رن .... ولی خلاصه کلام اینه که من عاشقتم عاشقتم عاشقتم.. تو تمام دنیای منی... عزیز منی... نفس منی.... خوشگل منی....

عزیزکم جشن تولدت رو اون جوری که خودم دوست داشتم برگزار کردم و بابا جونت هم حمایت همه جانبه کرد و امیدوارم تو هم وقتی بزرگ شدی و عکسات رو دیدی دوست داشته باشی ....

تولدت به سبک زنبوری بود و همه تزئینات رو با کمک خاله ثریا انجام دادی و شبا که تو تو خواب ناز بودی من کارای تولد رو انجام می دادم... روز آخر هم خونه مامان بزرگ با خاله ها جمع بودیم و غذای مهمونی رو آماده کردیم و هیجانی شده بود که تو عروسی ها دیده می شه... قربونت برم تو هم با اینکه  کمی به خاطر دندونای نیش پائینی  اذیت می شدی ولی خیلی خوب همکاری کردی و تو پوشیدن لباسها و درست کردن موهات خوش اخلاق و صبور بودی .... بقیه توضیحات رو با عکسا میدم که تعدادشون هم زیاده....

تدارکات تولد و تزئینات خونه

کارت دعوت زنبوری با طراحی خاله

متن کارت دعوت

سوژین موقع نصب تزئینات

50 تا بادکنک فقط خودم باد کردم... بنارم نفس رو... البته عشق به این وروجک قدرت عجیبی به من داده

آرایشگاه یک روز قبل از جشن تولد که خیلی خانوم بودی

قبل از اصلاح

یادم رفت بگم کلا هر چی که خیلی نگرانش باشی اتفاق می افته ... از یک هفته قبل خیلی هواسم بود که پشه نیشت نزنه و از بد روزگار دو روز قبل از مهمونی یه پشه رو صبح دیدم که نشسته رو لپت پریدم و نابودش کردم ولی کار خودشو کرده بود.... نمی دونم شاید مامانا درکم کنن و بهم نخندن ولی سر این قضیه کلی اشک ریختم و زنگ زدم به بابایی هم گفتم اونم کلی غصه خورد فهمیدم که جفتمون دیوونه وار عاشقتیم.... ... تو عکس بالا شاهکاره پشه خان رو می بینید

آقاهه گفت موهات رو مدل ریحان ترکیه ای زده ما که ندیدمش ولی تو خوشگل شدی

عکسای روز جشن تولد

هدیه مهمونها و کلاههای دست ساز.... شکلاتی زنبوری

جای نیش پشه رو کرم پودر به سوژین زدم که خانومی نمی ذاشت کسی از لپش بوس کنه و می گفت کرم پاک میشه

عشق مامان با اون نیشخندش

با کلک حباب ساز راضی شدی شاخک بزاری.. لباس و شاخک رو خاله نازنینت زحمت کشیده درست کرده

زنبور کوچولوی نازم

تلاش برای کندن بال

 

مهمونها رسیدن و عکس گرفتن دیگه سخت شد و تو دوست داشتی بیشتر بازی کنی... بچه ها به ترتیب ستایش, فراز, شادمهر, شینا, آیناز

ریحانه اون بالا چیکار میکنی, قبل از کیک بضی از کادوها منهدم شدند 

کیک تولد زنبوری ... دامن توتو کاره خوده خودمه... هه هه هه

سوژین هم اعلام میکنه تبلد مبارک نونینه

کیکمون رو وقتی بابا جون می اورد سر خورده بود و کمی داغون ولی با مساعدت خاله ها بهبودی یافت

 

آیناز, شینا, ریحانه, نیلوفر

مدیا و ستایش هم اومدند و آیناز هم برای اینکه بهتر دیده بشه رفت اون بالا

شادمهر نیمه کاره, فرزام و فرحان,.... باز این دخترا دمشون گرم حداقل شیطونی کردن چند تا عکس دسته جمعی ازشون داریم پسرها که فقط در حال ترکوندن اتاق بودند.... راستش این سوژین ما یه پسرخاله داره به اسم ایلیا که با سن 5 سالش سردسته شیطونهاست و هیچ عکسی هم نتونستم ازش بگیریم و تمام مدتی که تشریف داشتند در حال خرابکاری بودند ولی چیکار کنم که هرکاری هم بکنه بازم عشق خاله سودابه است.... 

ولی یه پسر نازنین بود که اصلا صداش در نیومد ..... دریم دریم ... اونم کسی نبود جزء آقا مهیار گل گلاب که کوچکترین مهمون ما بود... ویززززززززززز ویززززززززززز لباس زنبوری هم پوشیده بود

 پذیرایی و میز عصرانه

بشقاب زنبوری که خیلی دوستش داشتم

عصرونه کوکو سبزی مجلسی, پیراشکی گوشت, سالاد ماکارونی و ساندویچ ژامبون بود

و اینم کادوها... که تاپ آمنا خیلی مورد استقبال قرار گرفت و خوبه که آخر کار آوردنش چون احتمالا چیزی ازش نمی موند البته سوژین خانوم تا مدت حضور کوچولوها از روش تکون نخورد

و اینم کادوهای دیگه که بعد از خوابیدن سوژین مخفی شدن تا به مرور تحویل بشه و جذابیت داشته باشه تا شاید افاقه کنه و غذا بهت بدیم.... یعنی میشه گفت همه قضایای تولد و جشن کلک بوده در نهایت من میخواستم نقشه شیطانی خودم رو اجرا کنم و بهت غذا بدم..... هه هه هه... یک مامان بدجنس

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان رومینا
12 خرداد 91 18:58
شوژین جون تولدت مبارک ایشالا جشن 120سالگیت
لیلا مامان کیمیا
12 خرداد 91 23:59
سودی جون خسته نباشی واقعا....خیلی خیلی قشنگ بود....تولد سوژین عزیز مبارک باشه و انشالله 120 ساله بشه....همه چیز هم تو عکسا معلومه که عالی بوده ...خیلی خوش سلیقه ای....کادوهاش هم مبارکش باشه....واقعا این وروجکا به ما مامانا انکیزه و انرژی هر کاری رو میدن


قربونت برم... با چشمهای قشنگت میبینی و البته به کارای شما نمیرسه ما مبتدی هستیم
مامی مهناز
13 خرداد 91 2:42
سوژین جون تولدت مبارک دست مامان جونتم درد نکنه بخاطر اینهمه زحمت،ببین چقدر دوست داره کادوهاتم مبارکت باشه
سایه
13 خرداد 91 9:05
تولدت مبارک سوژین گلی
مامان خوبش تولد خودتم مبارک باشه
همه چیز عالی بود، خسته نباشی
همه چیز زنبوری بوده حتی چهارپایه تون؟!
خیلی خیلی خسته نباشی، انشالله همیشه شاد و سلامت باشین
بوس بوس


میسی اله جون (از طرف سوژین).... آره اتفاقا اول می خواستیم از چارپایه به عنوان صندلی سوژین استفاده کنیماتفاقا تزئینات تو عکسا می افتاد ولی ترسیدیم تلفات بیشتر بشه
مریم مامان باران
13 خرداد 91 16:23
به به همه چیز عالی و بی نقصه و یه خسته نباشید حسابی به همه تو بابای سوژین مامان مهربونت و خواهر هنرمندت و البته سوژین عسل که اینهمه دختر خوبی بوده و هست.

امیدوارم همیشه بهترینها رو تجربه کنین و شاد باشید.

بوس برای سوژین و تولدش یه عالمه مبارک.


قربونت برم عزیزم... پس دیگه همه عکسا رو دیدی دیگه؟؟ مشکلی نیست؟/
مامان سورنا
15 خرداد 91 7:49
سودی جون اولا بازم تولد خودت و دختر گلت رو حسابی تبریک میگم.ایشالله جشن تولد 120 سالگیش رو با هم بگیرید.تولد هم که عالی بود.همه چی از تزئینات گرفته تا کیک و غذا و...با سلیقه و خوشگل و هنرمندانه بود.واقعا خسته نباشی و دست گل خودت و خاله و بابای سوژین ردد نکته.من عاشق لباس زنبور خانمت هستم.تبلد مبارک نونینت بازم مبارک........


ممنون عزيزم....شما لطف داري كه اينهمه تعريف كردي
مامان سورنا
15 خرداد 91 7:51
یادم رفت بگم.چقدر تولد شادی بوده با حضور این همه بچه که این از همه چیز مهمتره که به سوژین خیلی خوش گذشته.اون بشقابهای زنبوری هم خیلی خوشگل بود.


آره عزيزم من هم حضور بچه ها رو خيلي دوست داشتم ولي به خاطر شيطونيهاشون بعضي از بزرگها عاصي شده بودند
فرزانه(عمه مهیار)
15 خرداد 91 18:47
سوژین جون تولدت مبارک...عزیزم خیلی نازشده بودی
مامان ثناخانمی
16 خرداد 91 11:40
ترکیدم باباااااااااااااااا
چه تولدی
چه دخملی
چه کادوهایی
واقعا خسته نباشی خانم
ایشالا 120سالگیش رو ننه 150سالش واسش جشن بگیره
بوس بوس


قربونت برم... ممنون درضمن 152 سالم میشه اون موقع
مینا دخترعمه نونین
31 شهریور 91 14:53
زنبور کوچولو مامان و بابات واسه تولدت خیلی خیلی زحمت کشیدن و مامانت همه کارارو در نهایت سلیقه انجام داده بود.عاشقه دامن چین چینیتم


مینا جون ممنون که کلی نظر گذاشتی ... در مورد تولد هم نظر لطفته
مامان آوا
1 آذر 91 16:45
چه تولد قشنگی مامان زنبور منم در تهیه تدارکات واسه تولد دخترم هستم اما نمی تونم اندازه شما سلیقه به خرج بدم از صبح ا حالا کلی دپرس بودم اما خدا کنه سال بعد بتونم تولد دو سالگی رو با شکوه تر بگیرم
منا مامان سودا
5 دی 91 1:40
تولد دخملتون خيلي قشنگه چه جالب منم براي سودا خودم دامن تو تو درست كردم و سودا هم عين اين تاپ رو داره و عاشقشه .راستي كلاه ها رو شما فايلاش رو داريد كه منم پرينت بگيرم.بعد اگه ميشه ميل بزنيد بهم و صحبت كنيد براي وسايلتون من خوشم اومده
الهام مامان مهربد
3 شهریور 92 12:42
سلام عزیزم تولد دخترتون مبارک اون لباس اول رو ( ابر دوزی شده) دوختین یا خریدین ؟میشه یه توضیح هم در مورد کلاه ها بدین . من هم قصد دارم برای پسرکم تولد زنبوری بگیرم ممنون.
منصوره
7 مهر 92 10:42
سلام عزیز بوسسسسسسسسسسسس
مامان دو دختر ناز و همسر یه جنتلمن
9 خرداد 94 2:54
سلام عزیزم پیشاپیش تولد پنج سالگیه نازگلت مبارک باشه