جشن تولد دو سالگی
تولدت مبارک عزیزم
بالاخره روز تولدت رسید.. به همین سادگی نازگلکم دو ساله شد ... البته برای من ساده نبود.... تو لحظه به لحظه این دو سال با بزرگ شدنت من جون گرفتم و از دیدنت لذت بردم.... خیلی دوست دارم متنهای قشنگ برات بنویسم مثل مامانای دیگه و شبا که کنارم خوابیدی کلی حرف می اد تو ذهنم ولی وقتی میخوام تایپ کنم همه از ذهنم می رن .... ولی خلاصه کلام اینه که من عاشقتم عاشقتم عاشقتم.. تو تمام دنیای منی... عزیز منی... نفس منی.... خوشگل منی....
عزیزکم جشن تولدت رو اون جوری که خودم دوست داشتم برگزار کردم و بابا جونت هم حمایت همه جانبه کرد و امیدوارم تو هم وقتی بزرگ شدی و عکسات رو دیدی دوست داشته باشی ....
تولدت به سبک زنبوری بود و همه تزئینات رو با کمک خاله ثریا انجام دادی و شبا که تو تو خواب ناز بودی من کارای تولد رو انجام می دادم... روز آخر هم خونه مامان بزرگ با خاله ها جمع بودیم و غذای مهمونی رو آماده کردیم و هیجانی شده بود که تو عروسی ها دیده می شه... قربونت برم تو هم با اینکه کمی به خاطر دندونای نیش پائینی اذیت می شدی ولی خیلی خوب همکاری کردی و تو پوشیدن لباسها و درست کردن موهات خوش اخلاق و صبور بودی .... بقیه توضیحات رو با عکسا میدم که تعدادشون هم زیاده....
تدارکات تولد و تزئینات خونه
کارت دعوت زنبوری با طراحی خاله
متن کارت دعوت
سوژین موقع نصب تزئینات
50 تا بادکنک فقط خودم باد کردم... بنارم نفس رو... البته عشق به این وروجک قدرت عجیبی به من داده
آرایشگاه یک روز قبل از جشن تولد که خیلی خانوم بودی
قبل از اصلاح
یادم رفت بگم کلا هر چی که خیلی نگرانش باشی اتفاق می افته ... از یک هفته قبل خیلی هواسم بود که پشه نیشت نزنه و از بد روزگار دو روز قبل از مهمونی یه پشه رو صبح دیدم که نشسته رو لپت پریدم و نابودش کردم ولی کار خودشو کرده بود.... نمی دونم شاید مامانا درکم کنن و بهم نخندن ولی سر این قضیه کلی اشک ریختم و زنگ زدم به بابایی هم گفتم اونم کلی غصه خورد فهمیدم که جفتمون دیوونه وار عاشقتیم.... ... تو عکس بالا شاهکاره پشه خان رو می بینید
آقاهه گفت موهات رو مدل ریحان ترکیه ای زده ما که ندیدمش ولی تو خوشگل شدی
عکسای روز جشن تولد
هدیه مهمونها و کلاههای دست ساز.... شکلاتی زنبوری
جای نیش پشه رو کرم پودر به سوژین زدم که خانومی نمی ذاشت کسی از لپش بوس کنه و می گفت کرم پاک میشه
عشق مامان با اون نیشخندش
با کلک حباب ساز راضی شدی شاخک بزاری.. لباس و شاخک رو خاله نازنینت زحمت کشیده درست کرده
زنبور کوچولوی نازم
تلاش برای کندن بال
مهمونها رسیدن و عکس گرفتن دیگه سخت شد و تو دوست داشتی بیشتر بازی کنی... بچه ها به ترتیب ستایش, فراز, شادمهر, شینا, آیناز
ریحانه اون بالا چیکار میکنی, قبل از کیک بضی از کادوها منهدم شدند
کیک تولد زنبوری ... دامن توتو کاره خوده خودمه... هه هه هه
سوژین هم اعلام میکنه تبلد مبارک نونینه
کیکمون رو وقتی بابا جون می اورد سر خورده بود و کمی داغون ولی با مساعدت خاله ها بهبودی یافت
آیناز, شینا, ریحانه, نیلوفر
مدیا و ستایش هم اومدند و آیناز هم برای اینکه بهتر دیده بشه رفت اون بالا
شادمهر نیمه کاره, فرزام و فرحان,.... باز این دخترا دمشون گرم حداقل شیطونی کردن چند تا عکس دسته جمعی ازشون داریم پسرها که فقط در حال ترکوندن اتاق بودند.... راستش این سوژین ما یه پسرخاله داره به اسم ایلیا که با سن 5 سالش سردسته شیطونهاست و هیچ عکسی هم نتونستم ازش بگیریم و تمام مدتی که تشریف داشتند در حال خرابکاری بودند ولی چیکار کنم که هرکاری هم بکنه بازم عشق خاله سودابه است....
ولی یه پسر نازنین بود که اصلا صداش در نیومد ..... دریم دریم ... اونم کسی نبود جزء آقا مهیار گل گلاب که کوچکترین مهمون ما بود... ویززززززززززز ویززززززززززز لباس زنبوری هم پوشیده بود
پذیرایی و میز عصرانه
بشقاب زنبوری که خیلی دوستش داشتم
عصرونه کوکو سبزی مجلسی, پیراشکی گوشت, سالاد ماکارونی و ساندویچ ژامبون بود
و اینم کادوها... که تاپ آمنا خیلی مورد استقبال قرار گرفت و خوبه که آخر کار آوردنش چون احتمالا چیزی ازش نمی موند البته سوژین خانوم تا مدت حضور کوچولوها از روش تکون نخورد
و اینم کادوهای دیگه که بعد از خوابیدن سوژین مخفی شدن تا به مرور تحویل بشه و جذابیت داشته باشه تا شاید افاقه کنه و غذا بهت بدیم.... یعنی میشه گفت همه قضایای تولد و جشن کلک بوده در نهایت من میخواستم نقشه شیطانی خودم رو اجرا کنم و بهت غذا بدم..... هه هه هه... یک مامان بدجنس