سوژينسوژين، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

دختر نازم سوژین

25 ماهگی

1391/4/18 2:12
نویسنده : مامان جون
1,407 بازدید
اشتراک گذاری

ژست خنده

خیلی جدی مشغول بازی

 

قربون همه مهربونیات .. قربون اون بوسه های شیرینت که اگه احساس کنی جاییم درد میکنه فراوون نثارم میکنه تا اوفف اوب بشه

دیگه وقتی جاییت درد میکنه میگی ولی جالبش دیشب بود که میگفتی نونین حالش بده بره دتر!!! مامان دل درد... دست اووف... پا درد

شدیدا علاقمند یه اقای دکتر شدی و دائما ازم میخوایی ببرمت دتر و میگی نونین دلش درد بره دتر...  روزی که رفتیم دکتر خیلی رفتار خوبی داشتی که ما شگفت زده شدیم.. شاید تاثیر قصه هایی که برات گفتم ولی هرچی دیگه از دکتر نمی ترسی و دوستش داری

شدیدا به قصه اینا دوچرخ علاقمند شدی و روزی چندین بار باید برات بگم و خودت هم همکاری میکنی و از قسمت "دتر گفت اینا کوچول " خوشت میاد یعنی اخر قصه ست که اقای دکتر میگه شینا کوچولو برو خونه بخواب خوب میشی و بعدش میگه مامانش تارتون گذاشت

کارتونهای برینی بی بی که از خیلی وقت پیش ها می دیدی دیگه با یک نگاه دیگه بهشون برخورد میکنی و لغاتی که میگن رو تکرار میکنی مثل hat, apple, I love you,hello, dog حروف انگلیسی رو هم باهاشون میگی و موقع شعرش هم اهنگ خوندن رو می زنی

از قسمت یس و نو گفتن خوشت میاد و مثل اونا با سرت اشاره میکنی

متضادها رو خوب می فهمی مثل بوزورگ - کوچو..... یواش - بدو بدو یا همون بدو بی خودت.... بالا پایین .... عبب- جلو ...

پشت چراغ قرمز بودیم تو شروع کردی به داد زدن که " اتاپ اتاپ " که اصلا نمی دونستم منظورت چیه بعد که سبز شدی دیم میگی "گو گو "... تازه یادم افتاد از سی دی یاد گرفتی رنگای چراغ قرمز رو

رنگ قرمز و ابی رو کامل می شناسی و بقیه رنگا رو هم وقتی میگم بهم نشون میدی مثلا تو حلقه های هوش رنگا رو ازت می خوام و درست بهم میدی

شکلهای هندسی رو بلدی و به این شکل صداشون میکنی موب فتحه اخر (مربع), ستا (ستاره), موت (مثلث), دودی (لوزی), ببل (قلب), داله (دایره)

 این هم یکسری عکس از روزای تابستونی که مامان وقتش ازادتره

پارک پردیسان و نمای برج میلاد که هنوزم برات خیلی جالبه و وقتی از دیدت محو میشه میگی رفته خونشون

پارک نهج البلاغه که حوصله راه رفتن نداشتی و بهونه های مختلف می اوردی برای بغل شدن مثل نونین خسته, نونین پاش درد, نونین ترسید

بازی تو شهر شادی هایپر که محو سر صدای اونجا بودی

روزهای بعد از تولد که مدام در کنار تاپ و به همراه بی بی بودی و حتی نمی خواستی از خونه بیرون بری

وسط اتاق تکونی احساس کردم چقدر حیوانات زیادی داری و میتونه سوژه بشه برای عکس تو هم عینک زدی و اومدی وسط جنگل

یه عکس با نمای نزدیکتر از پرنسس جنگل

٧ تا خرس در سایزهای مختلف

وقتی خودت لباس می پوشی

با یک قیافه حق به جانب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سرور
18 تیر 91 9:40
سلام. بابا شرمنده ميكني زود زوذ پست ميذاري.
من براي اين بچه نگرانم. دلم ميسوزه. اصلا اسباب بازي نداره. تو رو خدا چند تا حيوون مخصوصا خرس واسش بگيرين.
تو واقعا خجالت نميكشي !!!!
سوژين رو ببوس


قربونت برم که همیشه به اینجا سر میزنی... از این حیوونای عروسکی نگو که باور کن هیچ کدومشون رو خودمون نخریدیم فکر کنم برای کادو دادن خرید خوبیه که این همه نصیبمون شده
مریم مامان باران
25 تیر 91 10:14
به به قالب نو مبارک....خسته نباشی مامانش با اونهمه کار قالب هم عوض میکنی

سژین اسباب بازی نداره بازی کنه چیکار میکنی تو؟؟میخوای براش بخریم؟؟بچه گناه داره آخه ها میاد خونه ها یما دپرس نشه!!!

اون عکسی که خودش لباس پوشیده رو خیل یدوست داشتم منم از باران یه عکس اینطوری دارم.

ببوسش.


نمی دونستم قالب عوض کردن اینقدر راحته من بعد زور زود قالب تغییر می دم...

مامان بيتا
26 تیر 91 7:56
ماشالا به سوژين خوشكل و خوش ادا ، خيلي بامزه است كه ميگه سوژين خسته است و پاش درد مي كنه....شيطون اينم جالبه كه محو تماشاي برج ميلاد ميشه. آرشيتكت كوچولو...





قربونت برم .... اره خیلی علاقه به برج میلاد داره و هر کس تو ماشین باشه سریع بهش نشون میده من هم میگم داره دیدنیهای تهران رو میگه
مامان سورنا
27 تیر 91 18:01
ای وای چرا نظر من ثبت نشدهومن همون روز کلی مطلب نوشته بودم....حالا هر چی یادم اومد دوباره می نویسم.
سوژین جون مطمئنم خیلی دختر خوبی شدی که مامانت تند تند وبلاگت رو اپدیت می کنه.خیلی هم دختر باهوشی هستی و داری مدرک زبانت رو هم می گیری.افرین....
عکسات هم خیلی قشنگ بود مخصوصا عکسای تو جنگل پرنسس جنگل.....
مامانت هم که به خاطر تو یه پا عکاس شده و سوژه های خوب شکار می کنه.....
ایشالله هم همیشه به گردش و تفریح باشی....


ممنون سمیه جون که اینجا سر میزنی و همیشه نظر می ذاری... کلا این وبلاگها قاطیند..
ازه دیگه هم نشینی با دوستای گلی مثل شما ما رو هم کشونده تو خط عکاسی
سرور
7 مرداد 91 10:31
تو خجالت نميكشي رمز ميزاري واسه من. بفرست بياد ببينم
مینا دخترعمه نونین
31 شهریور 91 14:59
نونین خوشگله چه مامی خوبی داری که این همه جاهای خوب خوب میبردت


اخه مامانش بیشتر کیف میکنه اون جاها.... فکر کنم تو هم بودی تو خونه بازی کلی خوش می گذروندی
مینا دخترعمه نونین
4 مهر 91 14:51
pas endafe bego manam biyam



چشم مینا جون