اردیبهشت و مسافرت
تو این ماه اردیبهشت ما با یک جای رویایی و بهشتی آشنا شدیم و جوری بود که سه بار ما رو اونجا کشوند و هر سه بار کلی لذت بردیم... این مکان زیبا همون جنت رودبار رامسر هست که به نظر من از لحاظ منظره زیباترین نقطه شمال کشورمون هست... شایدا عکسا زیاد گویای زیبایی این منطقه نباشه ولی سعی میکنم در آینده با عکسای خوشگل زیباییهای اینجا رو نشون بدم... فقط خواستم زمانی که ما با این منطقه و به خصوص روستای لتر آشنا شدیم ثبت بشه....
ماسک میکی موس که از جاده خریدیم و وقتی میزدی رو صورتت می گفتی سوژین نیست من میکی موسم... از دیدن عکسات هم با این ماسک کلی لذت می بری
میکی موس بغل بابا.. بعد از ابیاری باغچه ها در جاده ...
بابا بزور بغلت گرفته تا بتونم ازت عکس تو بالکن حاج خانوم بگیرم
تو این دورره شدیدا علاقمند به بازی با موبایل بودی
با دقت کامل داری بازی می کنی
وقتی برگشتیم خونه زودی سراغ اسباب بازیهات رفتی... فکر کنم دلت خیلی براشون تنگ شده بود.... نمی دونم قبلا نوشتم یا نه... هر وقت بیرون میریم سریع میگی الان بی بی میگه سوژین کجاست کاش می اوردمش...
سری دوم که به همراه خانواده من رفتیم جنت رودبار و هوا آفتابی بود ولی بازم نمی ذاشتی ازت عکس بگیرم... وقتی بیرون بودیم همش در حال بدو بدو بودی
قربون اون خنده هات شیظنت آمیزت بشم
داری آماده میشی برای فرار
سوژین وسط بهار نارنجها..... حرفای ما رو ضبط کردی تو تهران هم وقتی میریم بیرون یهو میگی وای چقدر بوی بهار نارنج میاد .....
مشغول رانندگی با ماشین بابایی.... ماشینی که وقتی فروخته شد کلی گریه کردی و جیغ زدی که نباید عمو سعید ماشین رو ببره اخه من خیلی دوستش دارم
اینجا رفتی برای تماشای گاوها تو جنگل دالیخانی
قطار سواری در کازینو رامسر
همیشه لبا خندون باشه نازگلکم
هواپیما سواری
سری سوم مسافرت که این ژستا رو برای بابا گرفتی... می دونستی بابا حالش خوب نیست میخواستی سرحالش کنی