سوژينسوژين، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

دختر نازم سوژین

عکس نامه از سفر تابستانی

1391/7/3 23:59
نویسنده : مامان جون
4,831 بازدید
اشتراک گذاری

مسافرتمون ٩ روز طول کشید و طولانی ترین مسافرتمون بعد از تولد تو بود و این رو هم فهمیدم تو هم مثل مامان اگه بیشتر از ٣ روز خونه نباشی خیلی دلتنگ خونه خودمون میشی..... یعنی روزبروز که بزرگتر میشی بیشتر متوجه شباهتهای رفتاری و اخلاقیت به خودم میشم.... مسافرتمون از کلاردشت شروع شد و بعد از طی کردن شهرهای ساحلی رفتیم سرعین

حالا سفرنامه به روایت تصویر

 

 

ژست جدید پدر و دختر در جاده چالوس

 

دیدار غیر منتظره دوست عزیزمون در کلاردشت

بوسه شیرین در هوای مه الود جنگل عباس اباد

حالا کجا شن بازی کنم که کثیف نشم

  مشغول شن بازی می شویم

مادر و دختر در کنار دریا

پدر و دختر وقتی دو تا عکاس همزمان عکس می گیرند

اماده شدیم بریم کندلوس

تو خونه خودم با مهیار

مادر و دختر در جاده اسالم خلخال

سوژین و اقای ب ب یی  

مشغول کندن گل در روستای مامان

سوژین و اینار در سرعین

سرگرمی جدید ساخت اشکال

خواب شیرین و راحت در منطقه گردشگری روستای نیر

خواب در هوای گرم و صدای زیاد به همراه پشه در هشتپر

بازم خوابه ولی با چشمان باز

خواب معصومانه دخترم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

لیلا مامان کیمیا
4 مهر 91 17:19
ای جونم سوژین کوچولوی ناز....باید بگم سوژین مارکوپولو ...انشالله همیشه به سفر باشین...جیگرشو ...عاشق اون عکس خواب نازش هستم....ببوسش....


قربونت برم لیلا جون
مامان بيتا
5 مهر 91 8:54
انشالا هميشه به سفر و خوشي
نازي سو‍ژين كوچولو
معلومه توي سفر خوب خوابيدي
بازي چوب كبريتا خيلي جالب بود
شن بازي هم همينطور.


اره اب و هوا بهش ساخته بود و خوابش خوب بود
کلا بچم به ساخت اشکال با هر وسیله ای علاقه زیادی داره از چوب کبریت گرفته تا گوش پاک کن, مداد رنگی, خلال, تسبیح و هر چیزی
مريم(دختر عمه)
5 مهر 91 11:15
asheghe khabidan ba cheshaye baxzesham


جالبش اینه که بعضی ها باورشون نمیشه خوابیده!!!!!
مامان سورنا
9 مهر 91 15:37
به به چه مسافرت خوشگلی و چه عکسای قشنگی.....من عاشق اون بوسه در جاده عباس اباد و اون عکس اخری و خوابیدن با چشمان بازش هستم خیلی خیلی خوشگل بود.....عکس چهارنفره و دیدار هم که عالی....
عکسای دریا و هوای مه الود رو هم که خیلی دوست داشتم....کلا همه رو دوست داشتم خلاص.....[hr

قربونت برم سمیه جون.... کلا ما از این صحنه های بوس زیاد داریم ولی بابای حسودش نمیگیره.....
مریم مامان باران
14 مهر 91 13:05
به به چه عکسای قشنگی...چه دیدار خوبی....چه بوسه هوس انگیزی.....چه بازی ها ی خوبی و چه ادم خوش خطی اسم سوژین رو نوشته رو ماسه ها.

عکس با جناب ببعی هم جالب بود.ببوسش این فرشته ناز رو.


مریم جون لطف داری عزیزم ....
سایه
17 مهر 91 8:30
خدایا مدتی بود سر نزده بودم چه عکس بارون شده اینجا، نازی مارکوپولو، انشالله همیشه تو سفر و شادی باشید، چه بامزه با رنگ ها بازی کرده تو حمومه دیگه نه؟
من و نیکا همینجوری همیشه تو حمومیم اگه رنگ ها رو ببرم اونجا چی میشه ....
با چوب کبریتام چه خوشگل شکل ساخته کاری که نیکا با مدادرنگیهاش میکنه، آخی نازی خوشگلم، چه بزرگ شدی ماشالله
بوس بوس


عزیزم ممنون که سر زدی.... ولی لذتی که با رنگها تو حموم داره رو تو هیچ بازی تدیدم.... امتحان کن احتمالا نیکا هم خیلی خوشش بیاد

سایه
17 مهر 91 8:35
راستی عکس دیدار توی کلاردشت رو هم خیلی دوست داشتم، بابت گذاشتن اینهمه عکس خسته نباشی و ممنونم


خواهش میکنم قابلی نداشت
نیلوفر مامان آوا
27 آبان 91 12:54
بازم سلام چه دختر نازی داری ماشالله. خودتم مشخصه که خیلی مهربونی. ایشالله شادی و سلامتی هدیه هرروز خانواده تون باشه. با اجازه لینکتون کردم.