بعضی حرفای بامزه تو 32 ماهگی
خوب ما هم دیگه به اون مراحل رسیدیم که دائم سوال میکنی و حرف میزنی... بعضی وقتا دادم در میاد از حرف زدنها و سوالات تکراری تو...
ساندیس اب انگور رو میگی انگوری اب میخوام
داغ رو غاغ میگی
دوغ رو غوغ میگی
یه کوچولو رو گوگولو میگی البته درستش رو بلدی می بینی من خوشم میاد اینطوری تلفظ میکنی
توپولی رو موپولی میگی
آدامه ای... یعنی آماده ای
تازگیها خودت رو خیلی بزرگ می دونی و همه چی رو میگی نی نی بودم به این چی می گفتم نی نی بودم به اون چی میگفتم
امروز تو اتاق بودی خواستم از کنار بیام اشپزخونه ازت خواستم داد و بیداد نکنی تا زودی بیام..... حالا از اتاق هی داد می زدی داد و بیداد... داد و بیداد... مامان بیا دیگه... داد و بیداد
از اونجایی که به تازگی هر چی می بینی میخواهی... صندلی ماشین دوستت اوینا رو دیدی و گفتی من هم از اینا میخوام... و اینقدر اصرار کردی که بالاخره کریر محترم رو از انباری کشوندی بیرون و دو هفته ای غذا رو تو اون میخوردی و یکی از مکانهای پرش هم شده بود...
وقتی ٥ ماه بودی داخل کریر... پاهات و کله ات جا می شد