سوژينسوژين، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 12 روز سن داره

دختر نازم سوژین

بعضی حرفای بامزه تو 32 ماهگی

1391/12/12 1:03
نویسنده : مامان جون
1,655 بازدید
اشتراک گذاری

خوب ما هم دیگه به اون مراحل رسیدیم که دائم سوال میکنی و حرف میزنی... بعضی وقتا دادم در میاد از حرف زدنها و سوالات تکراری تو...

ساندیس اب انگور رو میگی انگوری اب میخوام

داغ رو غاغ میگی

دوغ رو غوغ میگی

یه کوچولو رو گوگولو میگی البته درستش رو بلدی می بینی من خوشم میاد اینطوری تلفظ میکنی

توپولی رو موپولی میگی

آدامه ای... یعنی آماده ای

تازگیها خودت رو خیلی بزرگ می دونی و همه چی رو میگی نی نی بودم به این چی می گفتم نی نی بودم به اون چی میگفتم

امروز تو اتاق بودی خواستم از کنار بیام اشپزخونه ازت خواستم داد و بیداد  نکنی تا زودی بیام..... حالا از اتاق هی داد می زدی داد و بیداد... داد و بیداد... مامان بیا دیگه... داد و بیداد

 

از اونجایی که به تازگی هر چی می بینی میخواهی... صندلی ماشین دوستت اوینا رو دیدی و گفتی من هم از اینا میخوام... و اینقدر اصرار کردی که بالاخره کریر محترم رو از انباری کشوندی بیرون و دو هفته ای غذا رو تو اون میخوردی و یکی از مکانهای پرش هم شده بود...  

 

 

 

 

وقتی ٥ ماه بودی داخل کریر... پاهات و کله ات جا می شد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

سرور
25 بهمن 91 15:23
سلام. ماشالا خوش زبون شده. فرزام هنوزم همينطوره، هر چيو خراب ميكنه (حتي مال ديروز هم باشه) ميگه فقطي كوچولو بودم خرابش كردم.
از طرف من ببوسش
پيوست: يه سر بيا پژوهشگاه. بابا دلمون واست تنگ شده


ممنون که مثل همیشه به من لطف داری و اینجا سر میزنی.... اگه نمایشگاه کتاب رو زودتر بهم گفته بودید می اومدم...
سحر مامان سودا
25 بهمن 91 16:39
ببوس این شیرین زبونو. دلم براش تنگ شده.
سرور
28 بهمن 91 8:46
خوب تا سه شنبه 2 اسفند هست. هنوزم دير نشده ها
سرور
2 اسفند 91 15:17
ماشالا بزرگ شده، حق داره اين طوري بگه
مریم مامان باران
3 اسفند 91 23:41
من اون موپولی رو شنیدم میگه و خوشم میاد.... وای داد و بیدادشم بانمک بود.
مامان سورنا
13 اسفند 91 11:15
عجب پستی....دیدن عکس الانش تو کریر برام خیلی جالب بود خیلی....چقدر زود این وروجکا بزرگ شدن....یهو دلم هری ریخت پایین......
سحر مامان سودا
13 اسفند 91 15:16
وای مردم واسه این عکس 5 ماهگیش. خدای من چه ماه بوده. ببوسش