حاج خانوم در مکه
دخترکم در لباس سفید احرام اولین شب رو در هتل مکه خوابیده
اذیتها کم کم داره شروع میشه.... تو اتوبوس که سوار می شدیم گیر می دادی باید داخل کالسکه بشینی و من هم کنارت بایستم..... مزاحمت برای مسافرا درست میشد
تو حرم بین خودمون جا درست می کردیم و تو مشغول بازی و خوراکی خوردن می شدی و من و مامان نماز میخوندیم
عکس از طبقه بالای مسجدالحرام
عکس یادگاری در مسجدالحرام
اولین روزی که تو مسجد الحرام بودی
دوستان اهل سوریه .... معمولا هر دختر مو بلند فرفری می دیدی می خواستی باهاش دوست بشی
گوارای وجودت آب زمزم
خوب شد کالسکه رو همراهمون برده بودیم چون حاضر نبودی قدم از قدم برداری و مواقعی که کالسکه نبود در آغوش من تشریف داشتی
دخترک سرتق ما
همه 19 نفر همسفر البته با احتساب عکاس محترم اقای محمد حسین
هنوزم که این عکسا رو میبینم دلم یه جوری میشه که نمی تونم وصف کنم.... عاشقت دخترکم... فرشته نازنینم... عزیزم...
تو این روز تو رو طواف کامل یعنی 7 دور رو انجام دادیم و تو رو روی شونه سوار کردم و چرخوندم و کعبه رو هم زیارت کردیم و به همراه من نماز طواف رو هم خوندی.... قبول باش حاج خانوم
باید از محمد حسین تشکر کنیم که به خاطر ایشون حاضر شدی برای گرفتن عکسای یادگاری همکاری کنی
خدایا فرشته کوچولوی من رو از بلاها به دور کن
شروع مریضی که اثرش اینجا معلومه
عکسی که خیلی دوستش دارم.... التماس دعا حاج خانوم.... زیارتی از طبقه بالا که جایگاه ویلچرهاست
دلم پر می زنه برای زیارت دوباره.... خدایا نصیب همه دوست داران بکن...
به چه می اندیشی نازنینم, آخرین شب در حرم الهی
حاجی کوچولوهای کاروان در فرودگاه جده
سلام بابا جون خیلی دلم برات تنگ شده بود.... دسته گلایی که به سوژین می دادن می گفت مگه عروسیم شده که همه به من گل می دن
صبح که خونه مامان من رسیدیم تا از ماشین پیاده شدی دنبال حلقه گلت بودی که بندازی دور گردنت تا به بچه ها نشون بدی..
حجکم مقبول