روزای آخر 22 ماهگی
مامانی روزا داره به سرعت می گذره و ٢٢ ماهگیت هم داره تموم میشه و کم مونده به تولدت دو سالگی و من و بابا به فکر تدارک یه تولد حسابی برات هستیم.... دختركم اين روزا باز اين دلمشغولي بزرگ مامان در مورد تو پررنگ شده... دو ماهي هست كه هيچي بزرگ نشدي و همون فسقلي خودمي... آخه موندم چيكار كنم... دكتر چند ماه پيش گفت كه شكم كوچولوي تو رو با غذا پر نكنم و دارم در حقت با غذا دادن ظلم مي كنم و بايد بيشتر بهت شير خشك بدم... من هم رعايت كردم و بستمت به شير خشك... خدائيش هم 2 ماهي خوب وزن گرفتي وليييييييي بعدش بازم ايست وزني .... حالا دوستام بهم ميگن غذا بيشتر بهش بده و شیر رو كم كن حالا از اين ماه ميخوام اين رژيم رو شروع كنم ببينم چي ميشه ... آخه ماماني...
نویسنده :
مامان جون
10:15